معنی بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن, معنی بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد پ قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن, معنی flاc;kاaتj، ;ctتj، اsتobاklcbj، jاkxblcbj، kتuib , rmg bاbj lcbj، اx /da stاca bاbj، k[vmf lcbj، bcikاjbاoتj ;dcbاbj، ;cm;vاaتj، ;cmbاbj، qاkj lcbj، uib lcbj, معنی اصطلاح بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن, معادل بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن, بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن چی میشه؟, بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن یعنی چی؟, بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن synonym, بکارگماشتن، گرفتن، استخدامکردن، نامزدکردن، متعهد , قول دادن کردن، از پیش سفارش دادن، مجذوب کردن، درهمانداختن گیردادن، گروگذاشتن، گرودادن، ضامن کردن، عهد کردن definition,